گذشت پائیز

 

ندای زمستان آمد

 

شب طولانی شد

 

شب زیبا ی یلدا

 

همان یلدا مرا

 

زد دل فال عشق

 

شب عشاق یلدا

 

شب هجران یلدا

 

شب خال رخ یار یلدا

 

شب شمع فروزنده یلدا

 

شب زلف سیاه گیسو یلدا

 

شب لیلی یلدا

 

تو مجنون داری شب یلدا

 

سلام یلدا سفید برف

 

روحت شیرینی هندوانه

 

عشقت سرخی انار

 

قلبت به بلندی شب یلدا

اما در میان این همه هیاهو عشقم کجاست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 


 

بخوام از تو بگذرم ، من با یادت چه کنم ؟

تو رو از یاد ببرم ، با خاطراتت چه کنم ؟

حتی از یاد ببرم تو و خاطراتتو

بگو من با این دل خونه خرابم چه کنم ؟

تو همونی که واسم ، یه روزی زندگی بودی

توی رویاهای من ، عشق همیشگی بودی

آره سهم من فقط از عاشقی یه حسرته

بی کسی عالمی داره ، واسه ما یه عادته

چه طور از یاد ببرم اون همه خاطراتمو ؟

آخه با چه جراتی به دل بگم نمون ، برو ؟

دل دیگه خسته شده ، به حرف من گوش نمی ده

چشم به راه تو می مونه ، همیشه غرق امیده

بخوام از تو بگذرم ، من با یادت چه کنم

تو رو از یاد ببرم ، با خاطراتت چه کنم ؟؟؟؟

 


وقتی چیکه چیکه اشکات روی گونت می ریزه… وقتی می گردی اونی رو پیدا کنی که می خوای … بعد یه لحظه خودتم گم می کنی وقتی می خوای بخندی اما اشک امانتو بریده .… وقتی می خوای گریه کنی اما غرور بهت اجازه نمی ده .…اونوقته که تازه می فهمی بغضت داره داغونت می کنه… اونوقته که می فهمی کسانی رو کم داری … اونوقته که می فهمی هر کسی رو رها کردن راحت نیست … آره خودتم اینو خوب میدونی که اگه صداقت رو قبول نکنی خدا بهت پشت می کنه…… وقتی نمی دونی برای آروم شدنت باید چیکار کنی … وقتی هنوز تو لحظه هات صدای نفس های ؟ جاری … اون زمان که اشک از چشمات حلقه حلقه پایین میاد ؛ اون زمان که دل اشک هم شکسته ؛ مثه دل تو !!! آروم که چشاتو ببندی ؟ می بینی همون گوشه ی متروکه ی ذهنت که رهام کردی به امید خدا و خودت راه افتادی تا به آسمون برسی …. خودت راه افتادی تا سفر رو به پایان برسونی…. بدوون ؟ …بدون پاهای ؟…. اما بین سفر احساس کردی که یه چیزی کم داری … برگشتی که ؟ با خودت ببری !!! ؛ حالا … حالا … اون دیگه نیست … اون دیگه وجود نداره دیگه حرفی ندارم …

 


دوباره تنها شده ام، دوباره دلم هواي تو را کرده. خودکارم را از ابر پر مي کنم و برايت از باران مي نويسم. به ياد شبي مي افتم که تو را ميان شمع ها ديدم. دوباره مي خواهم به سوي تو بيايم. تو را کجا مي توان ديد؟ در آواز شباويزهاي عاشق؟ در چشمان يک عاشق مضطرب؟ در سلام کودکي که تازه واژه را آموخته؟ دلم مي خواهد وقتي باغها بيدارند، براي تو نامه بنويسم. و تو نامه هايم را بخواني و جواب آنها را به نشاني همه ي غريبان جهان بفرستي. اي کاش مي توانستم تنهاييم را براي تو معنا کنم و از گوشه هاي افق برايت آواز بخوانم. کاش مي توانستم هميشه از تو بنويسم. مي ترسم روزي نتوانم بنويسم و دفترهايم خالي بمانند و حرفهاي ناگفته ام هرگز به دنيا نيايند. مي ترسم نتوانم بنويسم و کسي ادامه ي سرود قلبم را نشنود. مي ترسم نتوانم بنويسم وآخرين نامه ام در سکوتي محض بميرد وتازه ترين شعرم به تو هديه نشود. دوباره شب، دوباره طپش اين دل بي قرارم. دوباره سايه ي حرف هاي تو که روي ديوار روبرو مي افتد. دلم مي خواهد همه ي ديوارها پنجره شوند و من تو را ميان چشمهايم بنشانم. دوباره شب، دوباره تنهايي و دوباره خودکاري که با همه ي ابرهاي عالم پر نمي شود. دوباره شب، دوباره ياد تو که اين دل بي قرار را بيدار نگه داشته. دوباره شب، دوباره تنهايي، دوباره سکوت، دوباره من و يک دنيا خاطره

 


کجا باید برم یه دنیا خاطرت تورو یادم نیاره
کجا باید برم که یک شب فکر تو منو راحت بذاره
چه کردم با خودم که مرگ و زندگی برام فرقی نداره
محاله مثل من توی این حال بد کسی طاقت بیاره
کجا باید برم که تو هر ثانیم تورو اونجا نبینم
کجا باید برم که بازم تا ابد به پای تو نشینم
قراره بعد تو چه روزایی رو من تو تنهایی ببینم
دیگه هرجا برم چه فرقی میکنه از عشق تو همینم

 

گــاهـي آدم ميــماند بيـنِ بــودن يــا نبــودن !


به "رفـتن" کـه فــــکر مـي کنــي


اتّــفاقـي مــي افتــــــد


که منــصرف مـي شـوي !


ميخــواهـي بمـــانـي


امّــــا ،


رفتــاري مي بيــني که انـگار "بــايــد" بـــروي !


ايـن بـلاتکلــيفــي ،


خــــودش


کلــّــي "جهنــّـــم" است !!!

 


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

متخصص طب فیزیکی و توانبخشی | دکتر شریف نجفی آهنگ ترکی دانلود فیلم|دانلود سریال|دانلود آهنگ جدید|دانلود موزیک|رسانه چوپز آژانس راه سفر خدمات حكاكي و برش ليزري دلسي ليزر رمزگشایی آثار و علائم باستانی iprank دانلود موزیک های ایرانی و خارجی pabloqme5 cant